مدح و مرثیۀ حضرت زینب سلام الله علیها در وقایع بعد از عاشورا
سبز است باغ نافـله از باغـبانیات گل کرد عطر عاطفه با مهربانیات در سایه سار هـمـدلیات بود آفـتاب روشن شد آب و آینه با همزبانیات ای انـتـشار صبح از آفـاق جـان تو ای چشمه سار نـور، دلِ آسمانیات هر گل به باغ، دفتر تقریر فقه توست هر بـلبـلی مفـسّر نهـج المـعـانیات حتی در آن نماز شبیکه نشسته بود پـیـدا نـشـد تـشهـدی از نـاتـوانیات ای آنکه صبح کوفه ز رزم تو شام شد ای افـتخـار، آینۀ خـطبه خـوانیات آیا شـکـست خـطـبۀ پـولادی تـو را بر نیـزه آیـههای گـلِ نـاگهـانیات؟ از بس ز کـودکی غـم و داغ دیدهای چـشم کـسی نـدیـد گـل شادمـانیات از آن سری که در طبق آمد شبی بگو لبـریـز بوسه بـاد لب خـیـزرانیات ای زن! به عصر بردگی ما نهیب زن با شور عـزّت و شـرف آرمـانیات |